شماره ١٤٠: زلف دلها را به دور خط نگهبانى کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
زلف دلها را به دور خط نگهبانى کند
چون شود معزول عامل سبحه گردانى کند
دست گلچين مى شود هر خار مژگانى که هست
از عرق چون چهره ساقى گل افشانى کند
شکر قاتل را به خاموشى ادا کردم که نقش
خامه نقاش را تحسين به حيرانى کند
چون صنوبر در سر هر موى دارد ناله اى
هر که دلهاى پريشان را نگهبانى کرد
معنى فرمانروايى نيست جز اجراى حکم
در سراى خويش هر مورى سليمانى کند
شرط مهمانى غذاى روح سامان دادن است
اهل دل راهر که مى خواهد که مهمانى کند
از گرانجانان سبکروحى که کلفت مى کشد
با سبکروحان نمى بايد گرانجانى کند
زندگانى تلخ بر دريا شود هر گه صدف
دست خود را باز پيش ابر نيسانى کند
قد چو خم شد، زود مى آيد بسر دوران عمر
وسعت ميدان چه با اين اسب چوگانى کند؟
زخمى شمشير زهرآلود منت، از کريم
مد احسان را شمار چين پيشانى کند
نغمه داودى اينجا در پس صد پرده است
پيش صائب کيست بلبل تا غزلخوانى کند؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید