شماره ١٠٥: با لب خاموش هر کس غوطه در خون مى زند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
با لب خاموش هر کس غوطه در خون مى زند
بوسه چون ساغر بر آن لبهاى ميگون مى زند
نيست ليلى را بغير از پرده دل محملى
در بيابان قطره بيهوده مجنون مى زند
گوشه گيرى شهپر پرواز باشد فکر را
جوش صهبا در خم خالى فلاطون مى زند
سرو را هر چند آورده است زير بال و پر
همچنان قمرى زکوکو نعل وارون مى زند
مهر خاموشى مرا دلسرد از گفتار کرد
تب به يک تبخال از تن خيمه بيرون مى زند
مى کند بيدار صائب فتنه خوابيده را
کوته انديشى که بر دشمن شبيخون مى زند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید