هر که دامن بر ميان در چيدن گل مى زند
آستين بر شعله آواز بلبل مى زند
هر که بر خود تلخ مى سازد شکر خواب صبوح
بوسه تر همچو شبنم بر رخ گل مى زند
نغمه اش از بس گلوسوزست در دلهاى شب
بوسه ها پروانه بر منقار بلبل مى زند
همتى در کار ما اى عارفان و عاشقان
بر در دل حلقه شوق سير کابل مى زند
هر که چون صائب به طرز تازه، ديرين آشناست
دم به ذوق عندليب باغ آمل مى زند