شماره ٥٠: گرچه عمرى شد صبا مشق رياحين مى کشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
گرچه عمرى شد صبا مشق رياحين مى کشد
خجلت روى زمين زان خط مشکين مى کشد
بوالهوس را روى دادن، خون عصمت خوردن است
واى بر آن گل که خار از دست گلچين مى کشد
مى کند بالين ز زانو خاکساران ترا
چرخ کز زير سر بيمار، بالين مى کشد
چون فلک هر سبزه شوخى که مى خيزد زخاک
گردنى در راه آن آهوى مشکين مى کشد
نقش شيرين را به خون خسرو زلوح خاک شست
همچنان فرهاد غافل مشق شيرين مى کشد
زود خواهد شد نهان در زير دامان زمين
آن که دامن بر زمين از راه تمکين مى کشد
در سوارى حسن مى آيد دو بالا در نظر
اين نهال شوخ، قد در خانه زين مى کشد
حرف گيران از خموشيهاى ما خونين دلند
بى زبانى سرمه در کام سخن چين مى کشد
صائب از در يوزه تحسين ياران فارغ است
اين کلام از دشمن خونخوار تحسين مى کشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید