غزل شماره ۷۶۲

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خطى از غاليه بر غاليه دان آوردى
دل اين سوخته را کار به جان آوردى
نه که منشور نکويى تو بى طغرا بود
رفتى از غاليه طغرا و نشان آوردى
تا به ماهت نرسد چشم بد هيچ کسى
ماه را در زره مشک فشان آوردى
نيست از جانب من تا به تو يک موى ميان
تو چرا بيهده از موى ميان آوردى
هرکه او از سر کوى تو به مويى سر تافت
با سر موى خودش موى کشان آوردى
گفتم از لعل لبت يک شکر آرم بر زخم
گفت آرى شدى و زخم زبان آوردى
خواست از لعل تو عطار به عمرى شکرى
جگرش خوردى و کارش به زيان آوردى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید