غزل شماره ۷۱۲

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى روى همچو ماهت يک پرده بر گرفته
جان هاى بى قراران فرياد در گرفته
در پيش نور رويت پيران شست ساله
با صد هزار خجلت ايمان ز سر گرفته
عشقت به دلربايى بگشاده دست بر ما
ناگاه جان و دل را بس بى خبر گرفته
دل هر دم از فراقت داغى دگر کشيده
جان هر دم از کمالت راهى دگر گرفته
از بس که رهزنانند اندر رهت ز غيرت
هر ذره ذره تو صد راه بر گرفته
چون آفتاب رويت بر جان فکند پرتو
عشقت به جان رسيده دل را به در گرفته
عشق تو چون همايى پر بر کشيده از هم
جان هاى عاشقان را در زير پر گرفته
مستان عشق هر شب همچون صبوح خيزان
بر آرزوى رويت راه سحر گرفته
آنجا که حسن رويت بوى نمک نموده
صحراى هر دو عالم خون جگر گرفته
عطار در غم تو شادى هر دو عالم
هم از نظر فکنده هم مختصر گرفته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید