غزل شماره ۶۸۴

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى جلوه گر عالم، طاوس جمال تو
سرسبزى و شب رنگى وصف خط و خال تو
بدرى که فرو شد زو خورشيد به تاريکى
در دق و ورم مانده از رشک هلال تو
صد مرد چو رستم را چون بچه يک روزه
پرورده به زير پر سيمرغ جمال تو
زان درفکند خود را خورشيد به هر روزن
تا بو که به دست آرد يک ذره وصال تو
مه گرچه به روز و شب دواسبه همى تازد
نرسد به رخ خوب خورشيد مثال تو
گفتم ز خيال تو رنگى بودم يک شب
خود هم تک برق آمد شبرنگ خيال تو
گفتى که تو را از من صبر است اگر خواهى
کشتن شودم واجب از گفت محال تو
عطار به وصافى گرچه به کمال آمد
شد گنگ زبان او در وصف کمال تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید