غزل شماره ۶۰۳

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا ما ره عشق تو سپرديم
صد بار به زندگى بمرديم
ما را ز دو کون نيم جان بود
در عشق تو هم به تو سپرديم
بس روز که در هواى رويت
بگسسته نفس نفس شمرديم
بس شب که چو شمع در فراقت
دل پر آتش به روز برديم
اى ساقى جان بيا که ديرى است
تا در پى نيم جرعه درديم
آبى در ده که اين بيابان
در گرمى و تشنگى سپرديم
بى روى تو هر ميى که خورديم
خون گشت و ز روى خود سترديم
عطار مکن به درد گرمى
چون از دم سرد تو فسرديم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید