غزل شماره ۵۲۴

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نظرى به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم
منم و هزار حسرت که در آرزوى رويت
همه عمر من برفت و بنرفت هيچ کارم
اگر به دستگيرى بپذيرى اينت منت
واگر نه رستخيزى ز همه جهان برآرم
چه کمى درآيد آخر به شرابخانه تو
اگر از شراب وصلت ببرى ز سر خمارم
چو نيم سزاى شادى ز خودم مدار بى غم
که درين چنين مقامى غم توست غمگسارم
ز غم تو همچو شمعم که چو شمع در غم تو
چو نفس زنم بسوزم چو بخندم اشکبارم
چو زکار شد زبانم بروم به پيش خلقى
غم تو به خون ديده همه بر رخم نگارم
ز توام من آنچه هستم که تو گرنه اى نيم من
که تويى که آفتابى و منم که ذره وارم
اگر از تو جان عطار اثر کمال يابد
منم آنکه از دو عالم به کمال اختيارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید