غزل شماره ۴۹۵

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر شبى عشقت جگر مى سوزدم
همچو شمعى تا سحر مى سوزدم
بى پر و بال توام تا عشق تو
گاه بال و گاه پر مى سوزدم
چون کنم در روى چون ماهت نظر
کز فروغ تو نظر مى سوزدم
چند دارم ديده بر راه اميد
کز نظر کردن بصر مى سوزدم
بى جگر خوردن دمى در من نگر
کز جگر خوردن جگر مى سوزدم
گفت با من ساز تا کم سوزمت
گر نمى سازم بتر مى سوزدم
سرد و گرمم مى نسازد بى تو زانک
سوز عشقت خشک و تر مى سوزدم
تا بخواهم سوختن يکبارگى
هر دم از نوعى دگر مى سوزدم
تا قدم از سر گرفتم در رهش
از قدم تا فرق سر مى سوزدم
تن زن اى عطار و عود عشق سوز
تا به خلوتگاه بر مى سوزدم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید