غزل شماره ۳۶۰

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
صبح از پرده به در مى آيد
اثر آه سحر مى آيد
يا کسى مشک ختن مى بيزد
يا نسيم گل تر مى آيد
خيز اى ساقى و مى ده به صبوح
که حريف چو شکر مى آيد
پسرى کز خط سبزش چو قلم
دل عشاق به سر مى آيد
اى پسر مى ده و مى نوش که عمر
به سر تو که به سر مى آيد
عمرت اين يکدم حالى است تو را
کيست ضامن که دگر مى آيد
تويى و يکدم و آگاه نه اى
کز دگر دم چه خبر مى آيد
ليک دانى تو که بى صد غم نيست
هر دمى کان ز تو بر مى آيد
سنگ بر بام فلک زن به صبوح
که فلک بر تو به در مى آيد
داد بستان ز جهانى که درو
بهتر خلق بتر مى آيد
در جهانى که همه بى نمکى است
قسم عطار جگر مى آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید