غزل شماره ۳۵۳

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
سر زلف دلستانت به شکن دريغم آيد
صفت بر چو سيمت به سمن دريغم آيد
من تشنه زان نخواهم ز لب خوشت شرابى
که حلاوت لب تو به دهن دريغم آيد
مرساد هيچ آفت به تن و به جانت هرگز
که به جان فسوس باشد که به تن دريغم آيد
تن کشتگان خود را به ميان خون رها کن
که چنان تنى درين ره به کفن دريغم آيد
ز فريد مى نيايد سخن لب تو گفتن
که لب شکر فشانت به سخن دريغم آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید