غزل شماره ۳۴۰

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون تو جانان منى جان بى تو خرم کى شود
چون تو در کس ننگرى کس با تو همدم کى شود
گر جمال جانفزاى خويش بنمايى به ما
جان ما گر در فزايد حسن تو کم کى شود
دل ز من بردى و پرسيدى که دل گم کرده اى
اين چنين طراريت با من مسلم کى شود
عهد کردى تا من دلخسته را مرهم کنى
چون تو گويى يا کنى اين عهد محکم کى شود
چون مرا دلخستگى از آرزوى روى توست
اين چنين دل خستگى زايل به مرهم کى شود
غم از آن دارم که بى تو همچو حلقه بر درم
تا تو از در در نيايى از دلم غم کى شود
خلوتى مى بايدم با تو زهى کار کمال
ذره اى هم خلوت خورشيد عالم کى شود
نيستى عطار مرد او که هر تر دامنى
گر به ميدان لاشه تازد رخش رستم کى شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید