غزل شماره ۳۳۵

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل به اميد وصل تو باد به دست مى رود
جان ز شراب شوق تو باده پرست مى رود
از مى عشق جان ما يافت ز دور شمه اى
زير زمين به بوى آن با دل مست مى رود
از مى عشق ريختن بر دل آدم اندکى
از دل او به هر دلى دست به دست مى رود
رخ بنماى گه گهى کز پى آرزوى تو
بر دل و جان عاشقان سخت شکست مى رود
در ره تو رونده را در قدم نخستمين
نيست به نيست مى فتد هست به هست مى رود
بالغ راه کى شوى چون ندهى به دوست جان
گرچه ز سال عمر تو پنجه و شصت مى رود
گم شده اى فريد تو بازکش اين زمان عنان
کافر چرخ ازين سخن سر زده پست مى رود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید