غزل شماره ۳۰۶

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل ز ميان جان و دل قصد هوات مى کند
جان به اميد وصل تو عزم وفات مى کند
گرچه نديد جان و دل از تو وفا به هيچ روى
بر سر صد هزار غم ياد جفات مى کند
مى نکند به صد قران ترک کلاه دار چرخ
آنچه ميان عاشقان بند قبات مى کند
خسرو يک سواره را بر رخ نطع نيلگون
لعل تو طرح مى نهد روى تو مات مى کند
جان و دلم به دلبرى زير و زبر همى کنى
وين تو نمى کنى بتا زلف دوتات مى کند
خود تو چه آفتى که چرخ از پى گوشمال من
هر نفسى به داورى بر سر مات مى کند
گرچه فريد، از جفا مى نکند سزاى تو
خط تو خود به دست خود با تو سزات مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید