غزل شماره ۲۶۳

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کسى کز حقيقت خبردار باشد
جهان را بر او چه مقدار باشد
جهان وزن جايى پديدار آرد
که در ديده او را پديدار باشد
بلى ديده اى کز حقيقت گشايد
جهان پيش او ذره کردار باشد
غلط گفتم آن ذره اى گر بود هم
چو زان چشم بينى تو بسيار باشد
کسى را که دو کون يک قطره گردد
ببين تا درونش چه بر کار باشد
اگر سايه باطن او نباشد
کجا گردش چرخ دوار باشد
نباشد خبر يک سر مويش از خود
بقاى ابد را سزاوار باشد
کسى را که تيمار دادش بقا شد
فنا گشتن از خود چه تيمار باشد
غم خود مخور تا تو را ذره ذره
به صد وجه پيوسته غمخوار باشد
به جاى تو چون اصل کار است باقى
اگر تو نباشى بسى کار باشد
درين راه اگر تا ابد فکر برود
مپندار سرى که پندار باشد
اگر جان عطار اين بوى يابد
يقين دان که آن دم نه عطار باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید