غزل شماره ۲۱۷

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل دست به کافرى بر آورد
وآيين قلندرى بر آورد
قرائى و تايبى نمى خواست
رندى و مقامرى بر آورد
دين و ره ايزدى رها کرد
کيش بت آزرى بر آورد
در کنج نفاق سر فرو برد
سالوس و سيه گرى بر آورد
از توبه و زهد توبه ها کرد
مؤمن شد و کافرى بر آورد
تا دردى درد بى دلان خورد
صافى شد و دلبرى بر آورد
عطار چو بحث حال خود کرد
تلبيس و مزورى بر آورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید