غزل شماره ۱۲۷

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى دلم مست چشمه نوشت
در خطم از خط سيه پوشت
باد سرسبزى خطت که به لطف
سر برون زد ز چشمه نوشت
حلقه در گوش کرد خلق را
حلقه زلف بر بناگوشت
همچو من صد هزار سرگشته
حلقه در گوش حلقه گوشت
گشت معلوم من که جان نبرد
دلم از طره سيه پوشت
تو به جان و دلى جفا کوشم
من به جان و دلم وفا کوشت
عشوه مفروش زانکه من پس ازين
نخرم نيز خواب خرگوشت
ياد کن از کسى که در همه عمر
نکند لحظه اى فراموشت
مست از آنم چنين که در بر خويش
مست در خواب ديده ام دوشت
بو که تعبير خوابم آن باشد
که شوم امشبى هم آغوشت
دل عطار باده ناخورده
تا قيامت بمانده مدهوشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید