غزل شماره ۳۹

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عزيزا هر دو عالم سايه توست
بهشت و دوزخ از پيرايه توست
تويى از روى ذات آئينه شاه
شه از روى صفاتى آيه توست
که داند تا تو اندر پرده غيب
چه چيزى و چه اصلى مايه توست
تو طفلى وانکه در گهواره تو
تو را کج مى کند هم دايه توست
اگر بالغ شوى ظاهر ببينى
که صد عالم فزون تر پايه توست
تو اندر پرده غيبى و آن چيز
که مى بينى تو آن خود سايه توست
برآى از پرده و بيع و شرا کن
که هر دو کون يک سرمايه توست
تو از عطار بشنو کانچه اصل است
برون نى از تو و همسايه توست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید