غزل شماره ۲۰

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى شکر خوشه چين گفتارت
سرو آزاد کرد رفتارت
بس که طوطى جان بزد پر و بال
ز اشتياق لب شکر بارت
خار در پاى گل شکست هزار
ز آرزوى رخ چو گلنارت
هر شبى با هزار ديده سپهر
مانده در انتظار ديدارت
لعل از جان بشسته دست به خون
شده مبهوت جزع خون خوارت
نرگس تر که ساقى چمن است
حلقه در گوش چشم مکارت
هرکه را از هزار گونه جفا
دل ببردى به جان گرفتارت
بحر از آن جوش مى زند لب خشک
که بديدست در شهوارت
آسمان مى کند زمين بوست
زانکه سرگشته گشت در کارت
گشت دندان عاشقان همه کند
زانکه بس تيز گشت بازارت
بر دل و جان من جهان مفروش
که به جان و دلم خريدارت
بر بناگوش توست حلقه زلف
حلقه در گوش کرده عطارت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید