غزل شماره ۶

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر سير نشد تو را دل از ما
يک لحظه مباش غافل از ما
در آتش دل بسر همى گرد
ماننده مرغ بسمل از ما
تر مى گردان به خون ديده
هر روز هزار منزل از ما
چون ابر بهارى مى گرى زار
تا خاک ز خون کنى گل از ما
آخر به چه ميل همچو خامان
که گاه بگيردت دل از ما
يا در غم ما تمام پيوند
يا رشته عشق بگسل از ما
مگريز ز ما اگرچه نامد
جز رنج و بلات حاصل از ما
کز هر رنجى گشاده گردد
صد گنج طلسم مشکل از ما
عطار در اين مقام چون است
ديوانه عشق و عاقل از ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید