شماره ٧٨٥: اى طبيب دل ريش از سر بيمار مرو

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى طبيب دل ريش از سر بيمار مرو
خسته مگذار مرا وز سر تيمار مرو
بجفا بر سر ياران وفادار ميا
بوفا از پى خصمان جفا کار مرو
چند گوئى که روم روزى و ترک تو کنم
مکن اى يار ز من بشنو و زنهار مرو
اى دل ار شور شکر خنده شيرين دارى
همچو فرهاد بده جان و بکهسار مرو
تيره شب در شکن طره دلدار مپيچ
و گرت راه غلط شد به شب تار مرو
بگذر از خالش و گيسوى سياهش بگذار
در پى مهره بسر در دهن مار مرو
گر بود برگ گل سوريت از خار مترس
ور هواى چمنت نيست بگلزار مرو
اگرت خرقه سالوس شود دامنگير
با مرقع به در خانه خمار مرو
اگر از کعبه بميخانه کشندت خواجو
برو اى خواجه و از ميکده هشيار مرو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید