شماره ٥٨٥: اى روان از شکر تنگ تو شکر تنگ تنگ

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى روان از شکر تنگ تو شکر تنگ تنگ
گل برآورده ز شرم آن رخ گلرنگ رنگ
هست در زنجير زلف دلربايت دل فراخ
ليک دل همچون دل ريش من دلتنگ تنگ
ناوک چشمت چو باد آرم ز خون چشم من
لعل پيکانى شود فرسنگ در فرسنگ سنگ
اى بت گلرخ بگردان باده گلرنگ را
تا برد ز آئينه جانم مى چون زنگ زنگ
بلبل دستان سرا را گو برآر آواى ناى
مطرب بلبل نوا را گو بزن در چنگ چنگ
باز چون گلگون مى ساقى بميدان در فکند
اى حريفان برکشيد اسب طرب را تنگ تنگ
نام و ننگ ار عاشقى در باز خواجو در رهش
زانکه باشد عشق بازانرا ز نام و ننگ ننگ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید