شماره ٥٣٩: الوداع اى دلبر نامهربان بدرود باش

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
الوداع اى دلبر نامهربان بدرود باش
الرحيل اى لعبت شيرين زبان بدرود باش
جان بتلخى مى دهيم اى جان شيرين دست گير
دل بسختى مى نهيم اى دلستان بدرود باش
مى رويم از خاک کويت همچو باد صبحدم
اى بخوبى گلبن بستان جان بدرود باش
ناقه بيرون رفت و اکنون کوس رحلت مى زنند
خيمه بر صحرا زد اينک ساربان بدرود باش
ايکه از هجر تو در درياى خون افتاده ام
از سرشک ديده گوهر فشان بدرود باش
گر ز ما بر خاطرت زين پيش گردى مى نشست
مى رويم از پيشت اينک در زمان بدرود باش
همچو خواجو در رهت جان و جهان در باختيم
وز جهان رفتيم اى جان جهان بدرود باش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید