شماره ٤٥٤: نسيم باد صبا چون ز بوستان آيد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نسيم باد صبا چون ز بوستان آيد
مرا ز نکهت او بوى دوستان آيد
برو دود ز ره ديده اشک گرم روم
ز بسکه از دل پرخون من بجان آيد
قلم چه شرح دهد زانکه داستان فراق
نه ممکنست که يک شمه در بيان آيد
اگر بجانب کرمان روان کنم پيکى
هم آب ديده که در دم بسر دوان آيد
برون رود ز درونم روان باستقبال
چو بانگ دمدمه کوس کاروان آيد
چو خونيان بدود اشک و دامنم گيرد
که باش تا خبر يار مهربان آيد
سرم بباد رود گر چو شمع از سر سوز
حديث آتش دل بر سر زبان آيد
در آرزوى کنار تو از ميان بروم
گهى که وصف ميان تو در ميان آيد
بدين صفت که توئى آب زندگانى را
ز شوق لعل لبت آب در دهان آيد
سفر گزيد و آگه نبودى اى خواجو
که سير جان شود آنکو بسير جان آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید