شماره ٣٨٧: سنبلش غارت ايمان نکند چون نکند

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
سنبلش غارت ايمان نکند چون نکند
لب لعلش مدد جان نکند چون نکند
گر چه دربان ندهد راه وليکن درويش
التماس از در سلطان نکند چون نکند
هر که زين رهگذرش پاى فرو رفت به گل
ميل آن سرو خرامان نکند چون نکند
چون تو در باديه بر دست نهى آب زلال
تشنه را آرزوى آن نکند چون نکند
کافر زلف تو چون روى ز ايمان پيچد
قصد آزار مسلمان نکند چون نکند
طالب لعل توام کانکه بظلمات افتاد
طلب چشمه حيوان نکند چون نکند
باغبانرا که ز غلغل همه شب خواب نبرد
شور بر مرغ سحر خوان نکند چون نکند
صبر ايوب کسى را که نباشد در رنج
حذر از محنت کرمان نکند چون نکند
چون درين مرحله خواجو اثر از گنج نيافت
ترک اين منزل ويران نکند چون نکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید