شماره ٣٨٥: جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند
تن خاکى طلب جان چه کند گر نکند
هر گدائى که مقيم در سلطان گردد
روز و شب خدمت دربان چه کند گر نکند
بينوائى که برو لشکريان جور کنند
روى در حضرت سلطان چه کند گر نکند
طالب وصل حرم در شب تاريک رحيل
تکيه بر خار مغيلان چه کند گر نکند
آن نگارين مبرقع چو کند ميل عراق
دلم آهنگ سپاهان چه کند گر نکند
چون زليخا دلش از دست بشد ملکت مصر
در سر يوسف کنعان چه کند گر نکند
هر که در پاى گلش برگ صبوحى باشد
صبحدم عزم گلستان چه کند گر نکند
زلف سرگشته که بر روى تو گشت آشفته
گرد رخسار تو دوران چه کند گر نکند
نتواند که ز هجر تو ننالد خواجو
هر که خنجر خورد افغان چه کند گر نکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید