شماره ٣٨٠: کسى که پشت بر آن روى چون نگار کند

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کسى که پشت بر آن روى چون نگار کند
باختيار هلاک خود اختيار کند
نه راى آنکه دلم دل ز يار برگيرد
نه روى آنکه تنم پشت بر ديار کند
ز روزگار هرآن محنتم که پيش آمد
دلم شکايت آنهم بروزگار کند
بيا و بر سر چشمم نشين که در قدمت
بسا که ديده بدامن گهر نثار کند
بناسزاى رقيب از تو گر کناره کنم
دلم سزاى من از ديده در کنار کند
اگر ز تربت من سر برآورد خارى
هنوز در دلم آن خار خار خار کند
ببوى خال تو جانم اسير زلف تو شد
براى مهره کسى جان فداى مار کند
خمار مى کندم بى لب تو مى خوردن
اگر چه مست کى انديشه از خمار کند
گر از وصال تو خواجو اميد برگيرد
خيال روى تو بازش اميدوار کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید