شماره ٣٧٦: چون خط سبز تو بر آفتاب بنويسند

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون خط سبز تو بر آفتاب بنويسند
بدود دل سبق مشک ناب بنويسند
بسا که باده پرستان چشم ما هر دم
برات مى بعقيق مذاب بنويسند
حديث لعل روان پرور تو ميخواران
بديده برلب جام شراب بنويسند
معينست که طوفان دگر پديد آيد
چو نام ديده ما برسحاب بنويسند
سياهى ار نبود مردمان دريائى
حديث موج سرشکم به آب بنويسند
سواد شعر من و وصف آب ديده نجوم
شبان تيره بمشک و گلاب بنويسند
محرران فلک شرح آه دلسوزم
نه يک رساله که برهفت باب بنويسند
چو روزنامه روى تو در قلم گيرند
محققست که برآفتاب بنويسند
خطى که مردم چشمم سواد کرد چو آب
مگر بخون دل او را جواب بنويسند
برات من چه بود گر برآن لب شيرين
به مشک سوده ز بهر ثواب بنويسند
سزد که بر رخ خواجو قلم زنان سرشک
دعاى خسرو عاليجناب بنويسند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید