شماره ٣٥٨: زنده اند آنها که پيش چشم خوبان مرده اند

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زنده اند آنها که پيش چشم خوبان مرده اند
مرده دل جمعى که دل دادند و جان نسپرده اند
چشم سرمستان درياکش نگر وقت صبوح
تا ببينى چشمه ها را کاب دريا برده اند
ما برون افتاده ايم از پرده تقوى وليک
پرده سازان نگارين همچنان در پرده اند
درد نوشان بسکه اشک از چشم ساغر رانده اند
خون دل در صحن شادروان بجوش آورده اند
ساقيا چون پختگانرا ز آتش مى سوختى
گرم کن خامان عشرتخانه را کافسرده اند
اهل دل گر جان بر آن سرو روان افشانده اند
از نسيم گلشن وصلش روان پرورده اند
بردل رندان صاحب درد اگر آزارهاست
پارسايان بارى از رندان چرا آزرده اند
خيز خواجو وز در خلوتگه مستان درآى
نيستانرا بين که ترک ملک هستى کرده اند
قوت جان از خون دل ساز و ز عالم گوشه گير
زانکه مردان سالها در گوشه ها خون خورده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید