شماره ٣٣٧: يار ثابت قدم اينک ز سفر باز آمد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
يار ثابت قدم اينک ز سفر باز آمد
وگر از پاى درافتاد بسر باز آمد
ظاهر آنست کزين پس گهر ارزان گردد
که چو دريا شد و چون کان گهر باز آمد
آنکه در رسته بازار وفا زر مى زد
در رخ خويش نظر کرد و ز زر باز آمد
گر چه طوطى ز شکر نيک بتنگ آمده بود
دگر از آرزوى تنگ شکر باز آمد
بلبل مست نگر باز که چون باد بهار
بهواى سمن و سنبل تر باز آمد
شمع کومجلس اصحاب منور مى داشت
با دلى تافته و سوز جگر باز آمد
خاکسارى که شدآب رخش از گريه برود
همچو آتش شد و چون باد سحر باز آمد
مدتى گر بضرورت ز نظر غايب گشت
مفکنيدش ز نظر چون به نظر باز آمد
هر که او را قدمى بود چو خواجو را ديد
گفت کان يار قدم دار دگر باز آمد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید