شماره ٣٠٦: دلا سود عالم زيانى نيرزد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلا سود عالم زيانى نيرزد
هماى سپهر استخوانى نيرزد
برين خوان هر روزه اين قرص زرين
براهل معنى بنانى نيرزد
چو فانيست گلدسته باغ گيتى
به نوباوه بوستانى نيرزد
چراغى کزو شمع مجلس فروزد
بدرد دل دودمانى نيرزد
زبان درکش از کار عالم که عالم
به آمد شد ترجمانى نيرزد
بقاف بقا آشيان کن چو عنقا
که اين خاکدان آشيانى نيرزد
زمانى بيا تا دمى خوش برآريم
که بى ما زمانه زمانى نيرزد
برافروز شمع دل از آتش عشق
که شمع خرد شمعدانى نيرزد
چو خواجو گر اهل دلى جان برافشان
چه يارى بود کو بجانى نيرزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید