شماره ٢٩٧: طوطى چو سخن گوئى پيش شکرت ميرد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
طوطى چو سخن گوئى پيش شکرت ميرد
طوبى چو روان گردى بر رهگذرت ميرد
جوزا چو قدح نوشى پيش تو کمر بندد
و آندم که قبا پوشى پيش کمرت ميرد
مشک ختنى هر دم در زلف تو آويزد
شمع فلکى هر شب پيش قمرت ميرد
کو زنده دلى تا جان در پاى تو افشاند
کانرا که بود جانى برخاک درت ميرد
ثابت قدم آن باشد کاندر قدمت افتد
صاحب نظر آن باشد کاندر نظرت ميرد
هر زنده صاحب دل کز جان خبرى دارد
چون از تو خبر يابد پيش خبرت ميرد
اى خسرو بت رويان بگشا لب شيرين تا
فرهاد صفت خواجو پيش شکرت ميرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید