شماره ٢٥٠: از باد صبا در سر زلفش چو خم افتد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
از باد صبا در سر زلفش چو خم افتد
صد عاشق دلسوخته در بحر غم افتد
مشتاق حرم گر بزند آه جگر سوز
آتش بمغيلان و دخان در حرم افتد
در هر طرفت هست بسى خسته و مجروح
ليکن چو منت عاشق دلخسته کم افتد
چون قصه اندوه فراق تو نويسم
گر دم بزنم آتش دل در قلم افتد
پيش لب ضحاک تو بس فتنه وآشوب
کز مار سر زلف تو در ملک جم افتد
هنگام سحر گر بخرامى سوى بستان
چون زلف کژت سرو سهى در قدم افتد
خم در قد چون چنبر خواجو فتد آن دم
کز باد صبا در سر زلف تو خم افتد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید