شماره ٢٢١: ابر نيسان باغ را در لؤلؤى لالا گرفت

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ابر نيسان باغ را در لؤلؤى لالا گرفت
باد بستان دشت را در عنبر سارا گرفت
چون گل صد برگ بزم خسروانى ساز کرد
بلبل خوش نغمه آهنگ هزار آوا گرفت
زاهد خلوت نشين چون غنچه خرگه زد بباغ
از صوامع رخت بربست و ره صحرا گرفت
ابر را بنگر که لاف در فشانى مى زند
بسکه از چشمم بدامن لؤلؤى لالا گرفت
در دلم خون جگر جايش بغايت تنگ بود
از ره چشمم برون جست و ره دريا گرفت
ايکه پيش قامتت آيد صنوبر در نماز
راستى را کار بالايت قوى بالا گرفت
چون سواد زلف شبرنگ تو آوردم بياد
از سرم تا پاى چون شمع آتش سودا گرفت
منکه از کافر شدن ترسى ندارم لاجرم
مؤمنم کافر شمرد و کافرم ترسا گرفت
چشم خواجو بين که گويد هردم از دريا دلى
کاى بسا گوهر که بايد ابر را از ما گرفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید