شماره ٤١: ساقى سيمبر بيار شراب

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ساقى سيمبر بيار شراب
مطرب خوش نوا بساز رباب
مست عشقيم عيب ما مکنيد
فاتقوا الله يا اولى الالباب
عقل چون ديد اهل ميکده را
گفت طوبى لهم و حسن مآب
بى گل روى او چرا يکدم
نشود چشم من تهى ز گلاب
همچو خالش که ديد در بستان
باغبانى نشسته بر سر آب
چشم او جز بخواب نتوان ديد
گر چه بى او خيال باشد خواب
لب و گفتار و زلف و عارض اوست
باده و شکر و شب و مهتاب
همچو چشمش کسى نشان ندهد
جادوئى مست خفته در محراب
در غريبى شکسته شد خواجو
آن غريب شکسته را درياب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید