شماره ٢٤: اى بناوک زده چشم تو يک اندازانرا

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى بناوک زده چشم تو يک اندازانرا
کشته افعى تو در حلقه فسون سازانرا
جان ز دست تو ندانم به چه بازى ببرم
پشه آن نيست که بازيچه دهد بازانرا
دل چو دادم بتو عقلم ز کجا خواهد ماند
مال کى جمع شود خانه براندازانرا
عندليبان سحر خوان چو در آواز آيند
مى بياريد و بخوانيد خوش آوازانرا
پاى کوپان چو در آيند بدست افشانى
دست گيرند بيک جرعه سراندازانرا
زيردستان که ندارند بجز باد بدست
هر نفس در قدم افتند سرافرازانرا
با تو خواجو چه شد ار زانکه نظر مى بازد
ديده نتوان که بدوزند نظر بازان را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید