شماره ١٦٩

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
صنم گفتى دلا جان تازه کردى
مبارکباد، ايمان تازه کردى
بکاوش تيز کردى ناخن ناز
دلم را جوش افغان تازه کردى
نه کشتى و نه نوح اى گريه شوق
چه بى هنگام طوفاق تازه کردى
پريشانى ما گفتى به زلفت
خم زلف پريشان تازه کردى
مرا کشتى وکردى عالمى شاد
جهان را عيد قربان تازه کردى
مچين زين پيش برخوان نعمت لطف
که شرم روى مهمان تازه کردى
ترا گر برگ دين داريست عرفى
غلط کردى که ايمان تاز کردى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید