شماره ١٥٥

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
هنگام و دم نزع خراب نفس است اين
اين حالت نزعست دلم را هوس است اين
مى آئى و در خرمن ما ميزنى آتش
از طعنه بينديش که خاشاک و خس است اين
طوطى چو رود سوى شکر تلخ دهانان
گويند که بيداد برنگ مکس است اين
افغان مکن اى مرغ گرفتار فرو مير
اين باغ ارم نيست درون قفس است اين
گفتم نگهى کن که بشکرانه دهم جان
روتافت که عرفى نه چنان کار کس است اين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید