شماره ١٣٧

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
منم کز باده عشرت خروشيدن نميدانم
بدست من مده اين مى که نوشيدن نميدانم
طبيبا سرکش است اين قامت ديوانه خوى من
مبر پيراهن عصمت که پوشيدن نميدانم
من آن مست مى شوقم که گر صدسال شوق او
نمايد آتش و من نيز جوشيدن نميدانم
بريش تازگى از مرهم آسيب نمک سايد
نهى ز الماس وز حيرت خروشيدن نميدانم
بصد اميد با کوشيدنم در مدعا عرفى
زاستغنا مدان باقيد کوشيدن نميدانم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید