شماره ١١١

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
هر چه با او گويم از مردم دگرگون بشنوم
باز حرفى گفته ام امروز تا چون بشنوم
واعظا درمانده رسواى عشقم دم مزن
گر توانم نکته زان لعل ميگون بشنوم
تشنه غم بودم اکنون شاد گردم هر کجا
از لب غم ديدگان دشنام پر خون بشنوم
غافلم دارد جنون از حال خود بگشا نقاب
کز زبان حسن ليلى نام مجنون بشنوم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید