شماره ٧٤

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
بيار باده که جانم دمى زناله برآيد
هزار زمزمه از دل بيک پياله برآيد
بشوى نامه دانش بجو رساله مستى
بود که فال مراد تو زين رساله برآيد
بنوش جامى و آسوده شو ز وسوسه غم
چه غم خورى که چنان کارت از حواله برآيد
مچش که شعبده ميزيان دهر بلند است
اگر بزهر نيالوده يک نوله برآيد
بدين جمال اگر بگذرى بسوى گلستان
ز گلبنش گل و برگ هزار ساله برآيد
بمطلبى نفکند است سايه همت عرفى
که از قبول دعاها زدست هاله برآيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید