آئينه شاهى

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اى کعبه درى باز بر وى دل ما کن
وى قبله دل و ديده ما قبله نما کن
از سينه ما سوختگان آينه اى ساز
وانگاه يکى جلوه در آئينه ما کن
با زيبق اين اشک و به خاکستر اين غم
اين شيشه دل آينه غيب نما کن
آنجاکه به عشاق دهى درد محبت
دردى هم از اين عاشق دلخسته دوا کن
لنگان به قفاى جرس افتاده عشقيم
اى قافله سالار نگاهى به قفاکن
چون زخمه به ساز دل اين پير خميده
چنگى زن و آفاق پر از شور و نوا کن
او در حرم هفت سرا پرده عفت
خواهى تو بدو بنگرى اى ديده حيا کن
در گلشن دل آب و هوائى است بهشتى
گل باش و در اين آب و هوا نشو و نما کن
از بهر خلائق چه کنى طاعت معبود
بارى چو عبادت کنى از بهر خدا کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید