به سروناز شيراز

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
باز شد روزنى از گلشن شيراز به من
ميکشد نرگس و نارنج سرى باز به من
سروناز ارم از دور به من کرد سلام
جاى آن را که چنان سرو کند ناز به من
افق طالع من طلعت باباکوهى است
کو فروتابد از آن کوه سرافراز به من
بانى کلک فريدون به قطار از شيراز
بار زد قافله شکر اهواز به من
با سر نامه گشودم در گنجينه راز
که هم از خواجه گشوده است در راز به من
شمعى از شيخ شکفته است شبستان افروز
گر چه پروانه دهد رخصت پرواز به من
شور عشقى که نهفته است در اين ساز غزل
عشوه ها مى دهد از پرده شهناز به من
دل به کنج قفس از حسرت پروازم سوخت
گو هم آواز چمن کم دهد آواز به من
شهريارا به غزل عشق نگنجد بگذار
شرح اين قصه جانسوز دهد ساز به من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید