جمال کعبه

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اگر که شبرو عشقى چراغ ماهت بس
ستاره چشم و چراغ شب سياهت بس
گرت به مردم چشم اهتزار قبله نماست
به ارزيابى صد کعبه، يک نگاهت بس
جمال کعبه، چمن زار مى کند صحرا
برو که خار مغيلان گل و گياهت بس
تو خود چو مرد رهي، خضر هم نبود، نبود
شعاع چشمه حيوان چراغ راهت بس
دلا اگر همه بيداد ديدى از مردم
غمين مباش، که دادار دادخواهت بس
نصيب کوردلان است نعمت دنيا
تو چشم رشد و تميزي، همين گناهت بس
چه حاجت است به دعوى عشق بر در دوست
دل شکسته و اشگ روان، گواهت بس
به تاج شاهى اگر سرگران توانى بود
گداى درگه ميخانه پادشاهت بس
ترا که صبح، پياله است و آسمان ساقى
چو غم سپاه کشد، پاى خم پناهت بس
بهار من اگرت با خزان نبردى بود
قطار سرو و گل و نسترن سپاهت بس
چنين که شعله زدت شهريار، آتش شوق
به جان خرمن غم يک شرار آهت بس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید