داغ لاله

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
بيداد رفت لاله بر باد رفته را
يا رب خزان چه بود بهار شکفته را
هر لاله اى که از دل اين خاکدان دميد
نو کرد داغ ماتم ياران رفته را
جز در صفاى اشک دلم وا نمى شود
باران به دامن است هواى گرفته را
واى اى مه دو هفته چه جاى محاق بود
آخر محاق نيست که ماه دو هفته را
برخيز لاله بند گلوبند خود بتاب
آورده ام به ديده گهرهاى سفته را
اى کاش ناله هاى چو من بلبلى حزين
بيدار کردى آن گل در خاک خفته را
گر سوزد استخوان جوانان شگفت نيست
تب موم سازد آهن و پولاد تفته را
يارب چها به سينه اين خاکدان در است
کس نيست واقف اينهمه راز نهفته را
راه عدم نرفت کس از رهروان خاک
چون رفت خواهى اينهمه راه نرفته را
لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر
تا باز نشنود ز کس اين راز گفته را
لعلى نسفت کلک در افشان شهريار
در رشته چون کشم در و لعل نسفته را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید