اخگر نهفته

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اى دل به ساز عرش اگر گوش مى کنى
از ساکنان فرش فراموش مى کنى
گر ناى زهره بشنوى اى دل بگوش هوش
آفاق را به زمزمه مدهوش مى کنى
چون زلف سايه پنجه درافکن به ماهتاب
گر خواب خود مشوش و مغشوش مى کنى
عشق مجاز غنچه عشق حقيقت است
گل گوشکفته باش، اگر بوش مى کنى
از من خداى را غزل عاشقى مخواه
کز پيريم چو طفل قلمدوش مى کنى
زين اخگر نهفته دميدن خداى را
بس اخگر شکفته که خاموش مى کنى
من شاه کشور ادب و شرم و عفتم
با من کدام دست در آغوش مى کنى
پيرانه سرمشاهده خط شاهدان
نيش ندامتى است که خود نوش مى کنى
من خود خطا به توبه بپوشم تو هم بيا
گر توبه با خداى خطا پوش مى کنى
گو جام باده جوش محبت چرا زند
ترکانه ياد خون سياووش مى کنى
دنيا خود از دريچه عبرت عزيز ماست
زين خاک و شيشه آينه هوش مى کنى
با شعر سايه چند چو خميازه هاى صبح
ما را خمار خمر شب دوش مى کنى
تهران بى صبا ثمرش چيست شهريار
نيما نرفته گر سفر يوش مى کنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید