غزل شماره ۱۳۴

غزلستان :: سعدی شیرازی :: غزلیات
مشاهده برنامه «سعدی نامه» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
دلی که دید که پیرامن خطر می گشت
چو شمع زار و چو پروانه در به در می گشت
هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر
هنوز در تک و پوی غمی دگر می گشت
سرش مدام ز شور شراب عشق خراب
چو مست دایم از آن گرد شور و شر می گشت
چو بی دلان همه در کار عشق می آویخت
چو ابلهان همه از راه عقل بر می گشت
ز بخت بی ره و آیین و پا و سر می زیست
ز عشق بی دل و آرام و خواب و خور می گشت
هزار بارش از این پند بیشتر دادم
که گرد بیهده کم گرد و بیشتر می گشت
به هر طریق که باشد نصیحتش مکنید
که او به قول نصیحت کنان بتر می گشت

بختخوابدامنشرابشمعطریقعشقعقلمستنصیحت


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید