قصر بود روح ما نی تل ویرانهای
همدم ما یار ما نی دم بیگانهای
بادیهای هایلست راه دل و كی رسد
جز كه دل پردلی رستم مردانهای
نی دل خصم افكنی بل دل خویش افكنی
نی دل تن پروری عاشق جانانهای
چونك فروشد تنش در تك خاك لحد
رست درخت قبول از بن چون دانهای
عاشق آن نور كیست جز دل نورانیی
فتنه آن شمع چیست جز تن پروانهای
مسرح روح الله است جلوه روح القدس
زانك ورا آفتاب هست عزبخانهای