غزل شماره ۲۹۲۱

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ساقی این جا هست ای مولا بلی
ره دهد ما را بر آن بالا بلی
پیش آن لب‌های آری گوی او
بنده گردد شكر و حلوا بلی
هست چشمش قلزم مستی نعم
هست جعدش مایه سودا بلی
این همه بگذشت آن سرو سهی
خوش برآید همچو گل با ما بلی
چون بخسبم زیر سایه نخل او
من شوم شیرینتر از خرما بلی
هم عسس هم دزد ای جان هر شبی
سیم دزدد زان قمرسیما بلی
چون برآید آفتاب روی او
دزد گردد عاجز و رسوا بلی
ناشتاب آن كس كه او حلوا خورد
در دماغ او كند صفرا بلی
بس كن آن كس كو سری پنهان كند
روید از سر گلشن اخفی بلی

جعدساقیسایهسوداشیرینمستپنهانچشمگلشن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید